آترین جون من آترین جون من ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره
زندگي شيرين مازندگي شيرين ما، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

خاطرات دخترم آترین

آترینم یک ساله شد ............

  آترینم ، نفسم ، عمرم ، جونم فقط اومدم بگم تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک     هانی ببخشیدکه  دیر شد ، آخه حسابی مشغول تدارکات جشن تولدت بودم ................. فقط اومدم تبریک بگم  ، عکسهای جشن تولدت رو بعدا می ذارم ..........          بازم تبریک و هزاران تبریک عزیزم  .........       ...
31 تير 1391

شمارش معکوس برای یکسالگی گل دخترم

عسلکم ، باورم نمی شه که نزدیک به یک ساله که تو درکنارمی ، فکر کردن به این موضوع که داری یک ساله می شی بهم اضطراب می ده ، شاید بخاطر اینه که هر قدر که بزرگتر می شی نگرانی های من برای مسائل تربیتی،اقتصادی و خانوادگی و... بیشتر و بیشتر می شه ..... امیدوارم که بتونم نقش خودم رو بعنوان یک مادر بخوبی ایفا کنم .... امیدوارم که بتونم در تربیت کردن موفق باشم ..... امیدوارم ....... عسل مامان این روزها  حسابی شیرین شدی و دل من و اطرافیان رو بردی ..... راه رفتنت خیلی بهتر شده.......... دو تا دندون دیگه در آوردی و الان مجموعا 8 تا دندون داری ، 4 تا بالا و 4 تا پایین .......... یاد گرفتی دستهات ، گوشهات و دماغت رو  ...
22 تير 1391

آترین به عروسی در شمال می رود

 آترینم ، مهربون مامان تعطیلات نیمه شعبان عروسی همکار باباجونی دعوت بودیم شمال ............ به اتفاق خاله مهرنوش و بقیه رفتیم............... گفتیم هم فال و هم تماشا یه عروسی می ریم و یه آب و هوایی عوض می کنیم ......حسابی خوش گذشت ، عروسی خوبی بود ، ضمنا مسافرت خوبی هم بود.... عکسهایی که می بینید با زمینه مشکی مربوط به جایگاه عکسه تو سالن عروسی .... فکر نکنید تو مسافرت بچه ها رو بردیم آتلیه      گل مامان تو عکس پایین حسابی خوشحالی و مشغول نانای و دست زدن  .... مامان فدات بشه قربونت بره الهی ........  و اما روز جمعه 16 تیر ماه آترین در کنار ساحل دریای خزر ............
17 تير 1391
1